سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سفرنامه خاورمیانه اسلامی - بخش هشتم + جمعه 85 شهریور 31 - 6:24 عصر

بسیار گفتگو کردم تا سه نفر را راضی کنم وغیر از یکی، باقی را راضی کردم به استخاره! عصر استخاره برای رفتن کردم که این آیه آمد: ? وَ سَنُمَتِّعُهُم ثُمَّ یُعَذِّبُهُم اللهُ عَذَاباً ألِیِمَاً? و حکم کردن به «بدی» و برنامه را تغییر دادیم. همه موافق شدیم که بازگردیم، همین فردا صبح، صبح زود!

بلیط گرفتیم و زیارت ناحیه مقدسه خواندیم در تلّ زینبیه و در نهایت سری به قحطان زدیم. دوستی که در اتوبوس هنگام آمدن به کربلا پیدا کرده بودیم. اصلاً‌ کربلایی است که به جهت زیارت در قم بود و دکّانی دارد در بازار کربلا. تسبیح و مهر می‏فروشد. پنجاه تسبیح 33 دانه تربت خریدم، دانه‏ای پنجاه تومان بود که به سی تومان به من داد. هر کس مقداری سوغات خرید. دینارها را نیز تبدیل به دلار کردیم و خلاص. دیگر به آن‏ها احتیاج نداشتیم. اکنون آماده رفتنیم. قرار شد نان را من بخرم. چقدر معطل شدم. شانزده تا گرفتم و در راه بازگشت هر چه دینار خُرد باقی داشتم،‌ 700 دینار، و یک سی‏دی سخنرانی مقتدا خریدم. تمام سی‏دی‏هایی که می‏فروشند آهنگ و مارش نظامی جیش‏المهدی است، ولی اصرار کردم که خطابه می‏خواهم و این یکی را گشت و پیدا کرد. تنها چند دقیقه صحبت کردن مقتدا را قبل از رفتن به حج و احرام بستن نشان می‏دهد. قصد داشتم ادبیات سخن گفتن او را ببینم و دانش و هوشیاری او را محک بزنم.

قرار است فردا صبح ساعت 6 حرکت کنیم و به مهران رویم، سفر عراق ما پایان پیدا کرده و سفر سوریه خود را می‏آغازیم. از آن‏جا به ارومیه رفته و وارد ترکیه می‏شویم. از ترکیه به دمشق می‏رویم و پس از زیارت اگر موفق شدیم چند روزی را پیش سیدنصرالله و مقاوت بگذرانیم، إن‏شاءالله.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: سفر 33 -
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

شنبه 103 آذر 3

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سفرنامه خاورمیانه اسلامی - بخش هشتم - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X